نعمت چشایی

ساخت وبلاگ
سلامامروز رفتم‌ نظام‌مهندسی منطقه مون که سوالامو بپرسم..مهندس ناظرهای بی وجدان‌مجتمع مون ده سال پیش: انگاری از سازنده، پول مفت گرفتن تا الکی تایید کنن ساختمون ساخته شده مشکلی نداره..چندسال پیش چندتا سنگ نما جدا شد و همسایه ها حدود ۵ میلیون پول گذاشتیم و ازین نیروهای وارد اومد و سنگهای خطری رو پیچ کرد.دو هفته پیش هم یک‌سنگ دقیقا با ضرب نزدیک نظافت چی افتاد و تکه شد! خدا رحم‌کرد با اون شدت به سرش نخورد.از همون نیروی وارد اون سالی قیمت پرسیدیم‌که هزینه پیچ کردن سنگ ها چند میشه؟ قیمت ۷۵ میلیون به بالا داد. ینی هر واحد حدود ۴ تومن بدیم..ولی خیلی اتفاقی متوجه شدیم ‌که موارد اینچنینی میشه بریم از مهندس ناظر شکایت‌کنیم..امیدوارم فقط خدا اندکی وجدان‌به این قشر کاری هم عطا کنه.. تاريخ شنبه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۲سـاعت 13:16 نويسنده ونوس| | نعمت چشایی...
ما را در سایت نعمت چشایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calmdreams بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 16:27

سلامدکتری وقت گرفته بودم که فکر‌میکردم روانپزشک هست ولی وقتی تابلو مطبو خوندم دیدم متخصص مغز و اعصابه. دیشب بعد ۴ ساعت نشستن آخرین نفر نوبتم‌ شد نعمت چشایی...
ما را در سایت نعمت چشایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calmdreams بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 16:27

سلامظهر بود.. عدسو تو سینی بزرگ ریختم و تقریبا نزدیک در ایوون و انعکاس نور نشستم تا هم منظره بیرونو بهتر ببینم هم عدسهامو پاک‌کنم و بریزم تو شیشه مخصوصش..منظره روبروی خونه رو پاییز از همون لحظه ای که مثل اینروزها نصف بیشتر برگ درخت های روبرو میریختن و من راحت می تونستم از بین تنه درخت ها، کوههای یکمی اون طرفترو ببینم.. خیلیییی دوست داشتم.. همیشه بیشتر عاشق پاییز و زمستون و نصف بهار ویوی روبرو بودم.. هرچی زاویه دیدم دورتر و دورترو میدید قلبم بیشتر باز می شد..تابستون ولی نه.. همه درختهای چنار حیاط خودمون و درخت های میوه باِغ های روبرو پر از برگ سبز می شد و خیلی نزدیک به ما که طبقه اول هستیم و فقط برگ و سبزی می دیدیم.. فقط اگه خیلی نزدیک ایوون می رفتم میشد تکه ای از آسمون آبی رو از لای برگ های تابستونی هم ببینم..امروز اولین مشت عدسو که تو شیشه ریختم.. نگاهم به باغ روبرو افتاد.. باغ بی برگی! و شوکه شدم وقتی دیدمو وسیعتر کردم.... هرچی گشتم کوهی ندیدم! کی فرصت کرده بود تو این ۳ ماه تابستون چند دستگاه آپارتمان خیلی بلنددد کنار هم بسازه؟؟ حالا من مونده بودم و قلب مچاله م و کوه هایی که دیگه از تو خونه مون دیده نمی شدند! تاريخ دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۲سـاعت 20:54 نويسنده ونوس| | نعمت چشایی...
ما را در سایت نعمت چشایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calmdreams بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 16:27

سلام خوبید؟چرا لاک؟ چون الان چشمم به لاک‌زرشکی رو میز کارم افتاد که امروز ناخنامو بلاکم!بله دیگه ما که مثل شما باکلاس نیستیم ناخن بکاریم.. البته دروغ نگم خیلی کاشت ناخنو دوست دارم ولی بخاطر حساس بودن گوشت دور ناخنهام مراعات میکنم و نمیرم..چندروزه به زور قرص سرپام و خودمو کشوندم سر کار. بعد دو دوره از ویروسای غزل گرفتم و طفلکی من که با این حالم هم برای اوشون غذا میپزم و هم آبمیوه میگیرم بهشون میدم و.. اینجام میام مشتری میاد ماسک میزنماااا.. فکر نکنید بی فکرم.. دلم با حال آدما نسوزه ؛ دلم به حال اون پیشی هاپوهای گوگولی مگولیشون میسوزه نعمت چشایی...
ما را در سایت نعمت چشایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : calmdreams بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 12:17